مرد وارد کافه شد، به سمت بار رفت و یک آبجو سفارش داد. گارسون گفت: حتماً قربان حساب شما میشود یک سنت. مشتری با حالت متعجب پرسید: فقط یک سنت ؟ بعد به منو نگاه کرد و پرسید: قیمت یک آستیک آبدار و یک بطری شراب چقدر میشود؟ گارسون جواب داد: یک دلار. مشتری پرسید: مالک کافه کجاست؟ گارسون جواب داد: طبقه بالا پیش همسر من. مشتری پرسید: اون در طبقه بالا چه کاری با همسر تو انجام میده؟ گارسون جواب داد: همون کاری که من با کاسبی اون انجام میدم!!!
ϰ-†нêmê§ |